زن و مرد اهوازی از نتیجه سونوگرافی وحشت زده شدند
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۶۵۷۰۰
سعید با حقوق یک میلیون و هشتصد هزار تومان باید مخارج یک زندگی هفت نفره در خانه استیجاری را بدهد استانداری و بهزیستی گفتند تو اگر شرایط مناسب نداشتی، چرا دوباره بچهدار شدی؟به گزارش بلاغ،در یک زایمان نادر زن جوانی در اهواز چهارقلو فارغ شد؛ دو پسر و دو دختری که باعث شدند تا خانواده سه نفره سلامی به یکباره بزرگ شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی متوجه شدی که همسرت چهارقلو باردار است، چه احساسی داشتی؟
همسرم وارد سه ماهگی شده بود که دکتر این موضوع را به ما گفت؛ بعد از سونوگرافی و آزمایش شوکه شدیم. من و همسرم خیلی از این موضوع وحشت کردیم. چهار بچه آن هم در این شرایط اقتصادی واقعا سخت است؛ با این حال به خدا توکل کردیم، بچه نعمت است و حالا خدا به ما این نعمت را داده است، البته میدانم که سخت است ولی خوب نباید کفران نعمت کرد.
معمولا در این شرایط خطرهایی جان مادر یا نوزادان را تهدید میکند، شما نگران سلامت همسر یا فرزندانت نبودی؟
چرا دکترها هم به ما گفتند که احتمال دارد بچهها همگی سالم نباشند. حتی میدانم که شانس زندهماندن همه بچهها در این شرایط خاص کم است؛ ولی با وجود این من و همسرم همه تلاشمان را کردیم. خدا را شکر الان هم بچهها سالم و سلامت هستند.
شما پیش از این تجربه پدرشدن را داشتید؟
بله؛ فرزند اول من یوسف الان هشت ساله است. میخواستیم یک فرزند دیگر هم داشته باشیم که این طور شد.
مثل اینکه زیاد هم خوشحال نیستی؟
خدا را شکر میکنم؛ ولی خب الان در شرایط سخت اقتصادی هستیم. من ماهی یکمیلیون و ٨٠٠هزار تومان درآمد دارم؛ با یک خانه مستأجری، فراهمکردن احتیاجات این بچهها سخت است. الان پنج فرزند دارم، خب اداره آنها پول میخواهد. همین الان هم برای هزینه بیمارستان مشکل دارم؛ هنوز نتوانستم پول بیمارستان را کامل پرداخت کنم.
چقدر باید به بیمارستان بپردازی؟
بیمارستان علامه کرمی تنها بیمارستان کمیته امداد است. ٨ میلیون تومان هزینه بیمارستان شده است؛ البته این برای چند روز اول و هزینه زایمان است. با کلی خواهش و التماس فعلا چهار میلیون تومان به آنها دادم؛ دو میلیون تومان این مبلغ را هم قرض گرفتم. واقعا نمیدانم باید چطور بقیه این هزینه را جور کنم. بیمارستان با من خیلی همکاری داشته ولی درآمد و پول من خیلی کم است.
شما تحت پوشش کمیته امداد هستید؟
نه متاسفانه؛ فقط بیمه تأمین اجتماعی داریم.
پس چطور به بیمارستان علامه کرمی مراجعه کردید؟
پزشک همسرم به ما گفت که تجهیزات این بیمارستان برای نوزادان مناسب است؛ به همین دلیل به این بیمارستان آمدیم. الان هم بچهها در بیمارستان بستری هستند.
فرزندانتان تا کی باید در بیمارستان تحت نظر باشند؟
فعلا معلوم نیست. دکترها گفتند که حداقل چند روزی را میهمان آنجا هستند؛ هر شب دستگاه هم هزینه خودش را دارد.
به جایی هم برای دریافت کمک مراجعه کردهاید؟
بله به استانداری نامه نوشتم و به بهزیستی مراجعه کردم ولی هیچ کمکی به من نشد. به من گفتند که تو اگر شرایط مالی مناسبی نداشتی چرا دوباره بچهدار شدی؛ فقط بیمارستان وقتی شرایط من را دید به من کمک کرد.
شما چند سال دارید؟
من ٣٢ ساله دارم و همسرم هم ٢٧ سال.
چند سال است که ازدواج کردهاید؟
سال ٨٨ بود که من ازدواج کردم؛ همسرم دخترداییام است.
در اقوام و خانواده نزدیکتان سابقه چندقلوزایی دارید؟
نه؛ در اقوام نزدیک اصلا سابقه نداشته است.
برای بچهها اسم هم انتخاب کردی؟
بله؛ قل اول من دختر است؛ حدود ٢ کیلو هم وزن دارد، اسم او را زینب گذاشتیم. قل بعدی پسر است و ماشاءالله ٢ کیلو و ٢٠٠گرم وزن دارد، اسم او را مهدیار گذاشتیم. قل بعدی هم پسر است و نام مهزیار را برای او انتخاب کردیم. آخرین قل هم دختر است و قرارشد نام او را هم ترنم بگذاریم.
منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۶۵۷۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
زن جوان که به اتهام قتل همسرش با کارد میوهخوری پای میز محاکمه ایستاده بود مدعی شد، شوهرش قصد داشته او را خفه کند.
به گزارش مشرق، اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانهاش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر میداد از همسایهها کمک خواست.
دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ سالهای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.
همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم اما از همان روزهای اول زندگیمان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا میکردیم تا اینکه خانوادههایمان توصیه کردند اگر بچهدار شویم اختلافهایمان حل میشود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک میگرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبهرو بودیم.
وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا بهسرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمیگیری و چرا از پوشک استفاده میکنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد بهطوری که چشمهایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربهای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.
در این میان پزشکیقانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.
با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.
پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچگاه او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروسمان چگونه با بیرحمی پسرمان را به قتل رسانده است اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربههای کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه میشدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمیتوانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشمهایم سیاهی رفت.
دستم را روی زمین میکشیدم که به یکباره دستم به کارد میوهخوری خورد و آن را جلوی سینهاش گرفتم تا بترسد و رهایم کند اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.
آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایهها کمک خواستم.
در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینهاش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟
متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند اما او قصد جانم را کرده بود.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران